محل تبلیغات شما

(زنگ انشاء)

(این قسمت درآینده می خواهید چه کارشوید)

زنگ انشاء شدو دوباره معضل انشاء نوشتن من شد؛آخه نمی دونم چرا باید درسی به این اسم وجود داشته باشد،البته هر بچه ای از یه درسی شکایت دارد،منهم از این انشاء متنفرم وهر دفعه سعی میکنم به مغزم فشار بیارم تا بتونم انشاء بهتری بنویسم که دیگه حرفی توش نباشه. ولی نمی دونم چی میشه که درآخر کارم خوب ازآب در نمی یاد و حسابی معلمم رو از خودم نا امید میکنم ؛اینبارهم سعی میکنم که بهترش کنم پس شروع میکنم.

اگر از من بپرسید جوابم اینه که وقتی بزرگ شدم می خواهم یه مخترع بشوم.ولی بابام میگه با این درس خوندنت هیچ امیدی نیست؛منهم هرچه بیشتر تلاش میکنم کمتر به نتیجه می رسم.حتماً می گوئید چرا ؟.آخه معلم هنرهردفعه که به ما می گوید یه کاردستی درست کنید هربار با کاغذهای باطل از دفتر های مشق خودم وخواهرم وبرادر بزرگترم ویا جعبه های شیرینی و.یا ماشین یا خونه ویا ابزارهای جنگی مثل(شمشیر،نیزه،گرز و.)می سازم وهر بار هم معلم ایراد میگیره ویه پس گردنی جانانه ای بهم میزنه ومیگه:آخه این چه کاریِ ؟!.تو با این اختراعاتت می خواهی مردم رو به جون هم بندازی؟!. این که نشد کار.اینجوری پیش بری درآینده یه فرد بدرد نخورازآب درمی یای!!.تو اینو می خوای؟!.

منهم سرمو از خجالت می اندازم پائین و قول می دهم چیز بدرد بخوری درست کنم ولی نمی دونم چرا آخرش به این وسائل جنگی تبدیل میشه!!.بعد هم به معلم قول دادم که درآینده دکتر،مهندس ویا معلم بشم  وباز بزرگترها بهم میگن با این درس خوندنت هیچی نمی شی وبا این حرفشون حسابی بهم امید می دهند.بابام که میگفت: تو اگه دکتربشی آدمهارودرجا می کُشی.اگر مهندس بشی ساختمونهائی رو که تو پیِ شونو میریزی آنقدر شل و ول که با یه فوت(پس لرزه یا زله)ازهم می پاشه ونتیجه چی میشه؟!.اگه گفتی؟خب معلوم دیگه باز با این کارت مردم رو بکُشتن میدی!!.واگرهم معلم بشی خدا بداد شاگردات برسه که بخواهند ازتودرس بگیرند فکر میکنم اونها سراز دیونه خونه در بیارند وعاقبت توهم سراززندان دربیاری .چون والدین اونا ازت شکایت می کنند.واینهم از مخترع شدنت که اونهم باز به جون مردم ربط پیدا میکنه.بنظر من بهتر ترک تحصیل کنی تا همۀ مردم درامان باشند واگرهم درستو خواستی ادامه بدی فقط مدرکتو که گرفتی برای افتخارماوخودت به دیوار قابش کنوپُزشو بده. این جوری هم خودت وهم همۀ مردم سالم می مانند.

حالا واقعاًنمی دونم می خواهم چیکاره بشم!!.

بابام میگه: توبالاخره باید تو این مملکت نون خودتو دربیاری منکه تا ابد بالا سرت نیستم که نونتوبدم .تازه باید زن هم بگیری بعد هم که بچه دارمیشی.بنده خدا اون زن وبچه ای که بخواهند به توتکیه کنند (کلاهشون پس معرکه است)خدا بدادشون برسه.تو بهتر بعداز تموم شدن درست به فکر یه کار مناسب باشی .بنظرم برای تو همون گدائی دّم درامامزاده ها خوب باشه خیلی هم برازنده ات هم هست چون ساده ترازهرکاری برای تو،این شغل هم برات نون وآب برات میاره، وهم اینکه به مردم آسیب جسمی نمی یاد مگر اینکه خیلی سماجت کنی تا به روحشون هم آسیب برسونی.بهتراینکه سماجت نکنی بزار خودشون بهت کمک کنند.توکه بلدی چجوری خودتو به(موش مردگی بزنی)همین برات بسه.(ازمن به تو نصیحت)فقط باعث آزارمردم نشی به نفرین کردن مردم نمی یارزه. 

(عروس کِشون وداماد کُشون)

(چگونه دنیا به آخرمی رسد)

همه‌ی ما ارزشمندیم

هم ,تو ,مردم ,نمی ,یه ,میکنم ,با این ,نمی دونم ,زنگ انشاء ,مردم رو ,کنی تا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Carole's info raikimiper Sunset عکس های ماشین اسپورت و خفن انجام پروژه های برنامه نویسی predhaberco شبگرد بی کس Geraldine's page دایره ی سرخ Landon's page